English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7394 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cryptogram U پیام پنهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
InBox U خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox U پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
ends U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
hideousness U پنهانی
hugger mugger U پنهانی
covert U پنهانی
taking refuge U پنهانی
cryptographic U پنهانی
latently U به پنهانی
concealed U پنهانی
hiding U پنهانی
deliescence U پنهانی
furtiveness U پنهانی
hidings U پنهانی
occultness U پنهانی
abditory U انبار پنهانی
under hand U درنهان به پنهانی
potential U نهانی پنهانی
sneaks U حرکت پنهانی
privacy U پوشیدگی پنهانی
latency U مرحله پنهانی
covert operations U عملیات پنهانی
latency U پنهانی ناپیدایی
encryption U پنهانی کردن
sneak U حرکت پنهانی
sneaked U حرکت پنهانی
clandestine U سازمان پنهانی
cache memory U حافظه پنهانی
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
wilco U پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
to be in cahoots with somebody [ to connive with somebody] [to make common cause with somebody] <idiom> U همدستی پنهانی با کسی
autotelic U دارای عزم پنهانی
secrecy U پنهانی بودن سریت
encryption algorithm U الگوریتم پنهانی کردن
undercurrent U عمل پنهانی زیر موج
undercurrents U عمل پنهانی زیر موج
tamper U مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
to skive off early [British English] U با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
to decamp U با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
escape line U مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
bugged U اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
to have a nibble U پنهانی تکه تکه [کوچک] خوردن
i signal U پیام ای
mssg U پیام
signalled U پیام
signaled U پیام
signal U پیام
messages U پیام
message U پیام
transmissions U ارسال پیام
senders U فرستنده پیام
sender U فرستنده پیام
general message U پیام عمومی
heliogram U پیام افتابی
endings U خاتمه پیام
intelligence signal U پیام خبری
immediate message U پیام فوری
encodes U کد کردن پیام
encode U کد کردن پیام
end of message U انتهای پیام
transmission U ارسال پیام
bury U کد کردن پیام
buries U کد کردن پیام
clear text U پیام کشف
ems dispatch U پیام امس
dummy message U پیام دروغی
dummy message U پیام فریبنده
drafter U منشی پیام
drafter U نویسنده پیام
diagnostic massage U پیام تشخیصی
code message U پیام رمز
end of massage U انتهای پیام
burying U کد کردن پیام
fox message U پیام دوباره
ending U خاتمه پیام
maydays U پیام اضطراری
basegram U پیام از ساحل
blanking signal U پیام خاموشی
flash message U پیام انی
brightness signal U پیام روشنایی
error message U پیام خطانما
burst pedestal U پایه پیام
color burst pedestal U پایه پیام
communicator U پیام دهنده
procedure message U پیام معمولی
telephone message U پیام تلفنی
to send a message U پیام فرستادن
monochrome signal U پیام تکرنگ
start of message U اغاز پیام
video signal U پیام ویدئو
meteorological message U پیام هواسنجی
wilco U پیام را فهمیدم
privacy U استقلال پیام
signal tracing U ردگیری پیام
signal generator U پیام ساز
procedure message U پیام عادی
som U اغاز پیام
radiotelegram U پیام تلگرافی
q signal U پیام کیو
plaindress U پیام کشف
plain text U پیام کشف
routine message U پیام عادی
signal center U مرکز پیام
beginning of message U شروع پیام
headings U سرلوحه پیام
message heading U عنوان پیام
message feedback U بازخورد پیام
message center U مرکز پیام
message book U دفتر پیام
body U متن پیام
bodies U متن پیام
mayday U پیام اضطراری
message switching U پیام گزینی
message source U منشاء پیام
message source U منبع پیام
heading U سرلوحه پیام
message retrieval U بازیابی پیام
message retrieval U استخراج پیام
message queuing U صف بندی پیام
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
receipt U رسید پیام دریافت شد
minus color signal U پیام رنگی منفی
radiogram U مخابره پیام با بی سیم
g y signal U پیام روشنایی جی ایگرگ
radioed U پیام رادیویی فرستادن
radioing U پیام رادیویی فرستادن
radios U پیام رادیویی فرستادن
wrongs U پیام غلط است
wrongs U پیام صحیح نیست
address U نشانی گیرنده پیام
radiograms U مخابره پیام با بی سیم
transmission security U تامین ارسال پیام
traffic U داده پیام دریافتی
som U شروع پیام essage
synchronizing signal U پیام همزمان ساز
classification U طبقه بندی پیام
classifications U طبقه بندی پیام
b y signal b y U پیام روشنایی ب- ایگرگ
tape copy U پیام نوار شده
automatic message switching U انتخاب خودکار پیام
incoming U پیام دریافتی در کامپیوتر
time of origin U زمان ارسال پیام
addressed U نشانی گیرنده پیام
addresses U نشانی گیرنده پیام
trafficking U داده پیام دریافتی
signalled U ارسال پیام به کامپیوتر
message precedence U ارجحیت ارسال پیام
traffics U داده پیام دریافتی
signaled U ارسال پیام به کامپیوتر
signal U ارسال پیام به کامپیوتر
message book U دفتر یادداشت پیام
massage accounting U ثبت اطلاعات پیام ها
helio U ایینه مخابره پیام
encodes U رمز کردن پیام
trafficked U داده پیام دریافتی
wronging U پیام غلط است
wronging U پیام صحیح نیست
wrong U پیام غلط است
wrong U پیام صحیح نیست
message switching center U مرکز گزینش پیام
decode U کشف کردن پیام
decoded U کشف کردن پیام
decodes U کشف کردن پیام
encode U رمز کردن پیام
radio U پیام رادیویی فرستادن
released U اجازه ارسال پیام
dispatch U عزیمت فرستادن پیام
deciphers U ماشین کشف پیام
despatching U عزیمت فرستادن پیام
composite television signal U پیام مرکب تلویزیونی
composite color signal U پیام رنگی مرکب
despatches U عزیمت فرستادن پیام
color gate U دریچه پیام رنگی
psychogram U پیام نوشته روح
carrier color signal U پیام رنگی حامل
deciphered U ماشین کشف پیام
eom U انتهای پیام essage
Recent search history Forum search
1addressed recipient
1I will take a loot tonight.
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
1scrambling
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com